جمله اسميه و جمله فعليه
قواعد درس 6
الف)‌جمله ي اسميه : جمله ي اسميه آن است كه از مبتدا و خبر تشكيل شده باشد مانند:
الكتابُ / صديقٌ
مبتدا و مرفوع / خبر و مرفوع
اصل آن است كه مبتدا معرف و مقدم و خبر نكره و مؤخّر باشد.
چه وقت خبر بر مبتدا مقدم مي شود؟ در دو مورد تقديم خبر بر مبتدا واجب است .




1.زماني كه خبر شبه جمله (ظرف يا جارومجرور) و مبتدا نكره باشد.مانند:


في الصّف / مصباحٌ
جارومجرور ، خبر مقدم محلاَ مرفوع / مبتدا ي مؤخر و مرفوع نكره





2. هر گاه خبر «اسم استفهام» باشد بر مبتدا مقدم مي شود، مثال :
أيْنَ الكتاب ؟ كيْف حالكَ
أينَ : خبر مقدم محلاً مرفوع
الكتاب: مبتداي مؤخر و مرفوع
كيْف:خبر مقدم محلاً مرفوع
حالك : مبتداي مؤخر و مرفوع
كَ : مضاف اليه و محلاً مجرور

انواع خبر : خبر بر سه نوع است:
1) مفرد : خبري است كه جمله يا شبه جمله نباشد، مثل : الطّالباتُ مجتهداتٌ
الطّالباتُ : مبتدا و مرفوع
مجتهداتٌ : خبر مفرد و مرفوع
2) جمله : خبري كه جمله ي اسميه يا فعليه باشد.مثل: الطّالباتُ يجتهدن في دروسهنّ.
الطّالباتُ : مبتدا و مرفوع
يجتهدن في دروسهنّ : جمله فعليه محلاً مرفوع
3) شبه جمله : الطّالباتُ في المكتبة
الطالباتُ : مبتدا و مرفوع
في المكتبة : خبر جار و مجرور محلاً مرفوع

نكته : هنگامي كه خبر مفرد «مشتق» (اسم فاعل يا مفعول، اسم تفضيل و صفت مشبهه) باشد با مبتدا از لحاظ نوع «عدد» غالباً مطابقت مي كند.
مانند : العلمُ مفيدًٌ . المؤمنان اصحانِ . المؤمناتُ ناصحاتٌ.
هنگامي كه خبر جامد باشد نيازي به اين مطابقت نيست. مانند :
الصّمتُ زينةٌ . العلماءُ ميراجُ الامّة.

ضمير فصل :
ضمير فصل يا «عماد» همان ضمير منفصل مرفوع است كه غالباً در ميان مبتدا و خبر معرفه آورده مي شود تا خبر از تابع( صفت و يا ...) تشخيص داده شود. مثال:
النبّي هم المفلحون، الله هوالغنيّ الحميد.

نكته : ضمير «فصل» از جهت عدد و جنس با مبتدا مطابق است و معني جمله را تأكيد مي كند و آن را مي توانيم به (تنها يا فقط) معني كنيم و اين ضمير از نظر نحوي محلي از اعراب را ندارد .
ب) جمله فعليه : جمله ي فعليه آن است كه از فعل و فاعل تشكيل شده باشد. مثل :
جاءَ التلميذُ . جاءَت التلميذةُ
جاءَ : فعل
التلميذ: فاعل و مرفوع
جاءَت : فعل
التلميذة : فاعل و مرفوع

انواع فاعل : فاعل سه نوع است:
1) اسم ظاهر : كتَبَ التّلميذُ
2) كتَبْتُ الدّرس
3) ضمير مستتر : التّلميذُ كَتَبَ

نكته : گاهي فاعل به صورت «مصدر مؤوّل» مي آيد، يَحْسُنُ أنْ تجْتهد مصدر مؤولش مي شود يحْسُنُ اجتهادُك. تلاش نو تحسين مي شود.
عامل فاعل چه چيز است؟ عامل فاعل :
1)فعل است ،مانند :جاء التلميذ ، يا مصدر است. 2) اسم فاعل يا صفت مشبه است، مانند : الطّالبُ مستترٌ قلْبُهُ بنورالله ك الكريمُ حسنةٌ اخلاقُه .