قواعد درس هفتم : نواسخ
نواسخ : نواسخ جمع «ناسخه» به معناي باطل كننده است و در اصطلاح به مجموعه اي عواملي گفته مي شود كه بر سر جمله ي اسمّيه مي آيند و حكم قبلي مبتداو خبر را (مبتدا و خبر هر دو مرفوعند) نسخ و باطل مي كند.
نواسخ : كان و اخواتها – كاد و اخواتُها – انّ و اخواتُها - لا النّافية للْجنس

الف) كان و اخوات آن :
«كان» فعلي است از افعال ناقصه كه بر سر مبتدا و خبر مي آيد، مبتدا را مرفوع كرده و اسم خود مي گرداند (اسم كان) خبر را منصوب كرده و خبر خود (خبر كان) مي گرداند مثل :

كان اللهُ عليماً
كان : از افعال ناقصه
الله : اسم كان
عليماً : خبر كان
يكونُ الشهداءُ احياء .
يكون : از افعال ناقصه
الشهدا : اسم كان و مرفوع
احياء : خبر كان و منصوب

مهمترين افعالي كه عمل آنها مانند «كان» مي باشد عبارتند از :
أصْبح ( صبح كرد) ، اضحي ( ظهر كرد)، ظلّ ( در تمام روز بود) ، صار (شد)، ليْس ( نيست) ، مادام (هميشه بود) مازال َ ( هميشه بود) و ......مثال ما زالَ المؤمنُ محترماً.

ب) كادَ و اخوات آن : فعلي است از «افعال مقاربة» كه بر سر مبتدا و خبر مي آيد همانند فعل «كان» عمل مي كند (مبتدا را مرفوع و خبر را منصوب مي كند) مثال :

كاد الجهلُ يَضْمَحّلُ: كاد : از افعال مقاربة
الجهلُ : اسم كادو مرفوع
يضمحل : خبر كاد – فعل مضارع محلا منصوب
نكته : چون خبر «كادَ» و نظاير آن هميشه فعل مضارع است ، پس اعراب آنها محلي و منصوب است.




مهم ترين افعالي كه عمل آنها همانند «كاد» مي باشد عبارتند از :


عسي (اميدوار است) ، اَخَذَ (شروع كرد) ، جَعَل (شروع كرد)
توجه : فعل «كاد» بر نزديكي وقوع خبر و فعل «عسي» به اميدوار بودن در وقوع يك خبر و در وفعل «أخَذَ و جَعَلَ» بر شروع وقوع خبر دلالت مي كند.

مثال : عسي الظُلْمُ ان يزُولَ :
عسيَ : از افعال مقاربة
الظُلمُ : اسم مثني و مرفوع
ان خبر علي – فعل مضارع و محلا منصوب


نكته ي 2 : ‌شرط آن است كه «كاد» اخواتش «فعل مضارع» باشد.
نكته 3 : اين افعال (افعال مقاربة) جامدند و فعل مضارع از آنها ساخته نمي شود به غير از فعل «كاد» كه مضارعش استعمال شده است مانند :

يكادُ البرقُ يخطِفُ ابصارَهُم
يكادُ : از افعال مقاربه
برق : اسم كادو مرفوع
يخطف : خبر كاد – فعل مضارع و محلاً منصوب

ج) انّ و اخوات آن :‌حرف مشبهة بالفعل عبارتند از :
انّ (همانا ، به درستي كه )
أنّ (كه)
(كأنّ (مثل اين كه ) ،
ليْتَ (اي كاش)
لكنّ (ولي)
لعلّ (شايد)
اين حروف بر سر مبتدا و خبر مي آيند و مبتدا را منصوب كرده و اسم خود مي گردانند و خبر را مرفوع كرده و خبر خود مي گردانند مثال :

انّ العفو شيمةُ الفتيان
ان : از حروف مشبهة بالفعل
العفو : اسم انّ و منصوب
شيمة : خبر انّ و مرفوع
نكته ي 1 : اگر خبر «انّ» و اخوات ، آن «ظرف يا جار و مجرور» باشند و اسم آنها نكره باشد، لازم است كه خبر بر اسم خود مقدم شود، مثل :

انّ في الصّف تلميذاً
انّ : از حروف مشبهة بالفعل
في الصفّ : جار و مجرور خبر مقدم انّ محلاً مرفوع
تلميذاً : اسم مؤخران و منصوب
نكته ي 2: هر گاه «ماي حرفي» (ماي كافّه) به آخر حروف مشبهة بالفعل متصل شود اين حروف را از عمل باز مي دارد و به خاطر آن «ماي كافّه» (بازدارنده) ناميده مي شود، مثال:

انّما المجتهدُ ناجحٌ
انما : ماي كافه
المجتهد : مبتدا و مرفوع
ناجح : خبر و مرفوع
نكته ي 3 : «انّما و اَنّما» از ادات حصر بوده و معناي «فقط» مي دهند و چيزي را در چيزي را در چيز ديگر يا كسي محصور مي كنند.
نكات قابل ذكر : در موارد زير واجب است كه همزه ي حرف اول «انّ» مكسور باشد.
1. هر گاه در آغاز جمله قرار گيرد ، مثل :‌انّك لا تجني من الشّوك الغبب»
2. بعد از فعل «قال» و مشتقات آن : مثل : قال انّه مُتخلّقٌ بالفضائل الاخلاقية

د – لاي نفي جنس :‌لاي نفي جنس عملش همانند «انّ» است، يعني اسم را منصوب و خبر را مرفوع مي كند. مانند :
لا ربْح مع الظّلم
لا : لاي نفي جنس
مع : اسم لا – مبني بر فتح و محلاً منصوب
الظلم : خبر لا مضاف اليه و محلا مرفوع
نكته ي 1 : لاي نفي جنس اسم و خبرش هر دو بايد نكره باشند، بنابراين نمي گوئيم :
لا الكبرَ في المؤمن (چون «كبر» و «مومن» هر دو معرفه به«ال» هستند.
نكته ي 2 : خبر لاي نفس جنس بر اسمش مقدم نمي شود بنابراين نمي گوئيم :
لا في الصفّ تلميذَ ، بلكه مي گوئيم ، لا تلميذً الصّف .