قواعد درس 8 : مفعول ها
1. مفعول به : مفعول به اسمي منصوب است و عامل آن معمولاً فعل است مانند :
تَمْسَحُ الطالبةُ السّبّورةَ .
تمسحُ : فعل
الطالبة : فاعل
السّبّورة‌: مفعول به


گاهي عامل مفعول به «اسم مشتق» مي باشد مثل :
اُحبُّ الذاكرين الله .
احبُّ = فعل
الذاكرين = اسم مشتق (اسم فاعل)
الله = مفعول به

گاهي عامل مفعول به «مصدر » مي باشد مثل :
اكْرمهُمْ تقتِلِهِمُ الانبياء بغير حقٌ.
تقلبهم : مصدر
الانبياء : مفعول به

در موارد زير عامل مفعول به حذف شده است.
الف) تخدير : (برخورد داشتن) و آن برحذر داشتن شنونده از امري ناپسند است تا از آن دوري كند به سه صورت مي آيد. مثل :

«ايّاك و الكذبَ »
اياك = مفعول به براي فعل محذوف «اُحذرُ»
والكذبَ = معطوف

«نفْسُكَ و الكذْبَ»
نفسُكَ : مفعول به براي فعل محذوف «اُحذرُ»
و الكِذْبَ : معطوف

«الكَذبَ الكذْبَ»
الكِذبَ : مفعول به براي فعل محذوف «اُحذّرك»
الكَذبَ : تأكيد و منصوب به تبعيت

ب) اغداء : (تشويق و تحريك كردن) و آن تشويق و تحريك كردن شنونده ي براي انجام كار پسنديده است تا آنرا انجام دهد و به سه صورت مي آيد مثل :
ألْكرم : مفعول به براي فعل محذوب «الزّم»

الاجتهاد الاجتهاد :
الاجتهاد : مفعول به براي فعل محذوف «الزم»
الاجتهادَ:تأكيد و منصوب به تبعيت

الصدق و كرمَ الخُلق :
الصدقَ : مفعول به براي فعل محذوب «الزّم»
كرم : معطوب به «الصّدق»
الخلق : مضاف اليه


2 – مفعول مطلق
مفعول مطلق مصدري منصوب است معمولاً از جنس همان فعل جمله كه براي « تأكيد معناي آن» و يا براي «بيان نوع» و يا براي بيان عدد فعل بكار مي رود، بنابراين مفعول مطلق بر سه نوع است:
1) تأكيدي
2) بياني (نوعي)
3) عددي

مثال :
1) سعي يطلبَ آمالِه سعياً :
فعل مفعول مطلق تأكيدي

2) صبرَتْ صبراً جميلاً
صبرت : فعل
صبراً : مفعول مطلق نوعي
جميلا : صفت
توجه : اگر مفعول مطلقي صفت يا مضاف اليه داشته باشد. «نوعي» است.

دقَّ البابَ دقّتيْنِ
دقّ : فعل
البابَ : مفعول مطلق عددي

نكته :
1) گاهي مفعول مطلق منصوب بدون فعل (عامل) مي آيد مثل :
* صبراً علي الاذي في المجد (در اصل اصْبر صبراً ..)
* اجتهاداً لا تكاسلأ ( در اصل اجْتَهْد اجتهاداً ....)
* حمْداً لله (اَحْمَدهُ حمداً الله) ،
* شكراً ( أشْكركَ ، شكراً ....)

2 ) گاهي صفت مفعول مطلق جانشين مفعول مطلق مي شود مثل :
اجْتهَدَْتُ كثيراً . ( در اصل : اجْتهدْتُ اجتهاداً كثيراً )
مفعول مطلق (در اصل صفت)مفعول مطلق صفت


كلمات زير معمولاً مفعول مطلق هستند :
سمعاً ، طاعةً ، حمداً ، شكراً ، سبحان الله، اسفاً ، ايضاً، جدّاً عفواً ، حقاً و ...

3) مفعول له : مفعول له مصدري قلبي است كه علت وقوع فعل را بيان مي كند و منصوب است، اِجْتهدْتُ رغْبَةَ في العلم .

مفعول له و منصوب (مصدرقلبي)
اگر مفعول له اين دو شرط (مصدر قلبي بودن – علت وقوع فعل را بيان كردن) را از دست بدهد واجب است كه مصدر با حرف جر مجرور شود معني علت بدهد،
مثل : جئتُ للكتابة
علت را بيان مي كند (مفعول له)

4 ) مفعول فيه (ظرف) : مفعول فيه ( ظرف هم ناميده مي شود) اسمي است كه بر زمان يا مكان وقوع فعل دلالت مي كند و با تقدير «في» منصوب مي شود مثال :
صلّتُ يوم الجمعة (در اصل ) صلّيْتُ في يومِ الجمعة


مفعول فيه بر دو قسم است : ظرف زمان و ظرف مكان
ظرف زمان آن است كه بر زمان وقوع كار دلالت مي كند مثل : ليل، يوم، سنة ، لحظه (معادل قيد زمان فارسي ) و ظرف مكان بر مكان وقوع فعل دلالت مي كند .
مثل : خلّف ، أمام ، تحْت، بينَ ، عند، قبل، بعد فوق (معادل قيد مكان فارسي) نكته : همان طور كه خوانديم ظرف مكان از فعل بر وزن «مفعل» با مفعِل» ساخته مي شود.
مثل : الْمنزِل ، المأوي، المسْجد ، الْمعْبَد ........
اين كلمات به خاطر ظرف بودن منصوب نمي شوند مگر هنگامي كه ظرف (مفعول فيه) شوند.
براي فعلي كه از آن فعل مشتق شده اند . مثال:
جَلَسْتُ في الصّف ، صلّيتُ في المسجدِ .
في الصف : جار و مجرور
في المسجدِ : مجرور به حرف جر